اميرحسين صادقي در سايت شخصي‌اش درباره خداحافظي فرهاد مجيدي نوشت: آقا فرهاد هم رفت جزو پيشکسوتان استقلال.عجب حکايتي است اين فوتبال. نمي دانم مگر فصل ما تمام شده که آقا فرهاد را ديگر نبينيم؟ يعني در تمرين سه شنبه کاپيتان را نمي بينيم؟ من باور ندارم. عجبا که تا دوشنبه شب، او هيچ به من نگفت و به يکباره؛ وقتي ديد مي خواهم بخوابم رازش را بيان کرد. "امير حسين فردا خداحافظي مي کنم."
زبانم قفل شده بود. حرفي نزدم. ساعت ها گذشت و گذشت و رسيديم به بازي. بازي داشت تمام مي شد. شوک ديشب را اصلا يادم نبود. گفتم خدا را شکر گذشت. بعد که پيراهنش را در آورد ديدم که ....الان فکر مي کنم هر آنچه از جلوي چشمانم در بازي با مس گذشت، رويايي بيش نبوده. باز هم نمي توانم باور کنم يک دوست، برادر بزرگتر و مشاور دلسوز را از اين پس ديگر در کنارم نمي بينم و شب هاي اردو، از گذشته، حال و آينده در اتاق هاي هتل المپيک و اين اواخر هتل اوين حرف نمي زنيم.
بيان جمله هم برايم در اين شرايط سخت است، چه برسد به اينکه بخواهم کلامم را بنويسم. آقا فرهاد در همه سالهايي که گذشته من را در روزهاي سخت ياري داد. اگر روزي دلم از اين فوتبال گرفت، او بود که آرامم کرد و او بود که گفت تمرين کن و تمرين کن و تمرين کن و به مشکلات بخند.7 آبان را اما به خاطر 7 دوست داشتني هواداران آبي هيچ گاه فراموش نمي کنم. اطمينان دارم او با آن دل پاک و قلب صافش همچنان با ماست.
مي آيد تا دوباره برايش بخوانند: تو ستاره فوتبال مايي.
ببین با دل هوادارا چه کردی فرهاااد؟؟